هدیههدیه، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 8 روز سن داره

هــــدیـــــه

آخرین پست سال 92

سلام عسلم خوبی گلم فدات شم این مدت خونمونو تمیز کردیم و رفتیم رشت دیدن دایی عطا  اما شما تو این مدت زیاد اذیت نکردی و تا تونستی کمکم کردی این روزا هر مدل کیف که پیدا میکنی برا خودت برمی داری و وسایل شخصیتو توش میذاری روزی که آشپزخونه رو مرتب میکردم چندتا بهت شامپو دادم که ببری بذاری حموم . وقتی رفتم تو حموم شامپوهارو بذارم سره جاش دیدم شامپوها کم شدن بعدم یه دستمال تو آشپزخونه داشتیم که دیدم نیست حالا گفتم شاید همه جا به هم خورده پیداش میکنم بعدم گوشیم گم شد و ... واسه همین دیگه شروع کردم به جمع و جور کردن خونه وقتی کیفتو برداشتم بذارم سرجاش دیدم خیلی سنگینه تا زیپش رو باذ کردم دیدم بله همه چیزایی که گم کردم تو کیف شماست یکی یکی بیر...
28 اسفند 1392

دخترک دوساله ام

سلام گل خوشبوی من ببخش که خیلی وقته وبلاگتو آپ نکردم آخه میخواستم برا ارشد کنکور بدم و با حضور شما وقتی وقت گیر میاوردم زودی درسهامو مرور میکردم که دیگه وقت نمیشد به وبلاگت برسم از همه دوستای گلم که تو این چند وقت همراهمون بودن و جویای حالمون بودن هم بسیار ممنونم خداییش تو این دنیای مجازی دوستایی مهربون دارم که تو دنیای واقعی ندارم سریع میرم سراغ حوادثی که تو این یه ماه اتفاق افتاده اولش تولد شما:ما برا تولدت قرار بود بریم خونه مامان جون اینا ولی ایشون برا اون روز وقت دکتر داشتن و خونه نبودن و توفیق اجباری بود که بریم خونه مامانی اینا، ما از روز قبل تولدت خونه مامانی اینا بودیم بابا هم بدجوری مریض بود که روز تولد شما بعد ظهر بود که د...
1 اسفند 1392
1